حدیث اول: حریم پاک.--عن النبى (ص) قال:
و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة.پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در ضمن حدیث بلندى مىفرماید:کربلا پاکترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است و الحق که کربلا از بساطهاى بهشت است.
بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نیز کامل الزیارات، ص 264
حدیث دوم: سرزمین نجات--قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان.
پیامبر خدا (ص) فرمود:پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مىشود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .
کامل الزیارات، ص،269، باب 88، ح 8
حدیث سوم:مسلخ عشق قال على (علیه السلام):هذا... مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم.حضرت على (علیه السلام) روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود:اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمىرسند.
تهذیب، ج 6، ص،73 و بحار، ج 98، ص .116
ادامه مطلب...
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در جمعه 94/8/1 |
نظر
سخنرانی امام حسین در عاشورا
نکات مهم در این سخنرانی
هر یک از جملات این خطبه امام حسین علیهما السلام همانند خطبه ها و سخنان دیگر آن حضرت، نیازمند شرح و تفسیر است و حاوی نتیجه های مهم و درس های آموزنده و مستلزم کتابی مستقل و بزرگ؛ زیرا به طوری که ملاحظه نمودید، امام (ع) در بخش مهمی از این خطبه مردم کوفه را ملامت می کند و پیمان شکنی آن ها را تذکر می دهد که چگونه یک روز در اثر جنایت های بنی امیه پروانه وار به سوی شمع وجود آن حضرت هجوم بردند و به یک باره 180 درجه تغییر موضع دادند و او را رها ساختند و از همان بنی امیه جنایتکار حمایت و پشتیبانی نمودند و شمشیری را که از خاندان پیامبر در دست داشتند علیه فرزند پیامبر به کار بردند و آتشی را که دشمن بر ضد فرزند پیامبر برافروخته بود، آنان مشتعل و شعله ور ساختند.
امام(ع) مردم کوفه را این چنین نکوهش می کند تا بدین جا می رسد که " شما فرونشاندگان سنن و خاموش کنندگان چراغ هدایت هستید و به میوه نامبارکی می مانید که در گلوی باغبانش، که ما خاندان هستیم، گیر کند و برای پرورش دهنده اش موجب درد و الم شود؛ ولی برای سارقان و غاصبان بنی امیه، که از هدف های خائنانه بهره برداری می کنند، لقمه ای بس گوارا و لذت بخش باشد."در مقدمه این خطبه، علت انحراف آن ها را، که دست از یاری امام و رهبر خویش برداشته و به پشتیبانی دشمن دیرینه اسلام( بنی امیه) شتافته اند، را غذاهای حرام می داند که شکم های خود را با آن انباشته اند. امام در مورد خودش، در آن جا که در سر دو راهی زندگی ذلت بار و مرگ افتخارآمیز قرار می گیرد، مسیر خود را تعیین می کند و مرگ را بر زندگی ننگین برمی گزیند و می گوید:" هیهات منا الذلة".سرانجام از آینده نکبت بار مردم کوفه خبر می دهد و آنان را نفرین می کند: خدایا! غلام ثقفی را بر آن ها مسلط گردان.در این خطبه مطالب و نکات دیگری هست که ما تنها به توضیح چند نکته از این خطبه اکتفا می کنیم:
1- اثر تغذیه حرام در انحراف از حق
آنچه مسلم است هر یک از گناهان در صورتی که توأم با توبه و برگشت نباشد، می تواند در انحرافات و در شکل گرفتن اعوجاج ها و کجی های فکری مؤثر باشد؛ ولی در میان همه گناهان، تغذیه حرام بیش از هر گناه دیگر در اعوجاج فکری و انحراف از حق، نقش مؤثر و اثر عمیق دارد و از این جاست که اسلام دستور داده است این اصل نه تنها در افراد مکلف، بلکه در تغذیه اطفال و در تغذیه مادران آن گاه که طفل در دوران جنینی و شیرخوارگی است دقیقاً مراعات شود؛ زیرا گرچه اطفال تکلیفی ندارند، اثر وضعی غذا درساختمان فکری و روحی آینده آنان تأثیر اساسی دارد. از این رو امام حسین علیه السلام در قسمت اول این خطبه علت مخالفت مردم کوفه و عناد آنان را، که حتی حاضر نیستند به سخن حق گوش فرا دهند، این چنین فرموده است:" و ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم" در طول سالیان گذشته برای شکست دادن پدرم علی و به انزوا کشاندن برادرم حسن مجتبی از صحنه سیاست و خلافت، پول های حرام فراوانی از طرف معاویه به نام تحفه و هدیه به شما، مردم کوفه داده شده و شکم هایتان از غذای حرام پرگشته و بر اثر این غذاهای حرام است که قلب های شما سیاه و چشم حق بین شما کور و گوش شما از شنیدن نصیحت و موعظه امام و پیشوایتان کر شده است.
2- نیروی اسلام علیه اسلام
دومین نکته جالب و حایز اهمیت در خطبه امام، جلب توجه مردم کوفه به این حقیقت است که شما با شمشیری که به خاندان پیامبر تعلق دارد علیه این خاندان قیام کرده اید و نیرویی را که اسلام به شما ارزانی داشته است بر ضد خود اسلام به کار می برید.این نکته و هم چنین نکته اول که امام(ع) در صحنه کربلا و در رویارویی حق و باطل در روز عاشورا تذکر می دهد به آن برهه از زمان و محل خاصی از مکان اختصاص ندارد؛ بلکه حقیقتی است که انسان ها در طول تاریخ و در صحنه های رویارویی حق و باطل برای همیشه با آن مواجه اند .
3- اراده شکست ناپذیر
سومین نکته جالب در این خطبه، تعیین موضع قاطع و بیان اراده شکست ناپذیر و تن به ذلت ندادن است. حسین بن علی(علیهما السلام ) آن گاه که در زیر شمشیرها و نیزه ها و در زیر سم اسب های دشمن قرار گرفت با قاطعیت تزلزل ناپذیر و آن جا که در سر دو راهی مرگ و ذلت واقع شد، گفتار او این است:" هیهات منا الذلة"به عقیده نگارنده مناسب است به جای پرچم سرخ رنگی که در بالای گنبد مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به اهتزاز است همین جمله را به صورت تابلوی نئون قرمز رنگی نصب کنند که بیش از هر پرچمی نشان استقلال و استقامت و برای دوستان از هر شعاری روح افزاتر و نیروبخش تر و برای دشمنان از هر نیرو و قدرتی شکننده تر است؛ زیرا حسین بن علی(علیهما السلام ) با دشمنی بس قوی، خونخوار و بی رحم روبه رو بود که هر چه توانست به او و یاران و خاندانش بی شرمانه تاخت و بی رحمانه یورش برد و از ظلم و ستم آنچه به تصور نگنجد انجام داد؛ ولی تنها نیرویی که خود را در برابر آن ناتوان و زبون یافت، اراده قوی و شکست ناپذیر و به زیر بار ذلت نرو آن حضرت بود که در برابر تیرها و شمشیرها و نیزه های دشمن قوی و جرار می فرمود: فإن نهزم فهزامون قدماً و أن نهزم فغیر مهزمینا...؛ ما با این نیروی کم در مقابل این دشمن قوی اقدام به جنگ می کنیم اگر پیروز شویم تازگی ندارد و اگر کشته شویم، دنیا می داند که ما مغلوب نشده ایم، بدن های ما در زیر سم اسب ها پاره پاره می شود؛ ولی در اراده ما خللی وارد نمی گردد.شیخ کاظم ازری می گوید: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر او وقتی این شعر را گفت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به یکی از آشنایان وی در عالم خواب فرمود: برو این شعر را از شیخ کاظم بگیر. او در عین حال که با شیخ کاظم میانه خوبی نداشت، به در خانه وی آمد و گفت: شیخ! تو این شعر را سروده ای که قد غیر الطعن... گفت: آری ولی من تا حال آن را برای کسی نخوانده ام تو از کجا یاد گرفتی؟ گفت: الان فاطمه زهرا(علیها السلام ) در عالم رؤیا همین شعر را برای من خواند و به در خانه تو رهسپارم ساخت: قد غیر الطعن منهم کل جارحة إلا المکارم فی أمن من الغیر؛ نیزه ها تمام اعضا و جوارح آن ها را تغییر داد مگر مکارم و اراده و شخصیتشان را، که این صفات آنان از هر تغییر و تحولی در امان است.
منبع : کتاب سخنان حسین بن علی علیهما السلام ،از مدینه تا کربلا ، محمد صادق نجمی ، ص 232.
لینک مطلب
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=20746
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در جمعه 94/8/1 |
نظر
بنا به نقل طبری عصر پنجشنبه نهم محرم، عمرسعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت درآمد. امام(ع) در آن ساعت در بیرون خیمه به شمشیرش تکیه نموده و خواب خفیفی بر چشمانش مستولی شده بود. چون زینب کبری علیها السلام سر و صدای لشکر عمرسعد را شنید و جنب و جوش آنها را دید به نزد امام آمد و عرضه داشت: برادر! اینک دشمن به خیمه ها نزدیک شده است.امام (ع) سربرداشت اول این جمله را گفت:" إنی رأیت رسول الله...؛ اینک جدم رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمود: فرزندم به زودی به نزد ما خواهی آمد."سپس خطاب به برادرش ابوالفضل(ع) چنین گفت: جانم به قربانت! سوارشو و با این ها ملاقات کن و انگیزه و هدف آنان را بپرس.طبق فرمان امام(ع) حضرت ابوالفضل با بیست تن، که زهیربن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان دیده می شد، به سوی دشمن حرکت نمود و در مقابل آنان قرار گرفت و انگیزه حرکتشان را سؤال کرد.لشکریان عمرسعد در جواب او گفتند: اکنون از سوی امیر( ابن زیاد) حکم تازه ای رسیده است که باید شما بیعت کنید وگرنه همین الآن وارد جنگ خواهیم شدحضرت ابوالفضل به سوی امام برگشت و پیشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانید.امام در پاسخ وی چنین فرمود: به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی همین امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شدید دارم.ابوالفضل (ع) برگشت و تقاضای مهلت یک شبه نمود. عمر سعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود، از این رو موضوع را با فرماندهان لشکر مطرح و نظر آنان را جویا گردید.یکی از فرماندهان به نام عمرو بن حجاج گفت: سبحان الله! اگر این ها از ترک و دیلم بودند و چنین مهلتی را از تو درخواست می کردند باید به آنان جواب مثبت می دادی حال آنکه که اینان فرزندان پیامبر هستند.قیس بن اشعث، یکی دیگر از فرماندهان گفت: به نظر من هم باید به درخواست حسین جواب مثبت داد؛ زیرا این درخواست نه برای عقب نشینی آنها از جبهه و نه برای تجدیدنظر است؛ بلکه به خدا سوگند! فردا این ها پیش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.عمرسعد گفت: اگر چنین است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهیم؟به هر حال، پس از گفتگوی زیاد، پاسخ عمرسعد به حضرت ابوالفضل(ع) این بود: ما امشب را به شما مهلت می دهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید به نزد او می رویم و اگر امتناع کردید ما هم شما را به حال خود باقی نخواهیم گذاشت و جنگ است که سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود.بدین گونه با درخواست امام(ع) موافقت و شب عاشورا به وی مهلت داده شد.
اهمیت نماز
از این درخواست امام(ع) می توان به اهمیت نماز و دعا و نیایش و تلاوت قرآن پی برد که آن حضرت تا آن جا به این مسائل علاقه دارد که از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت می کند تا یک شب دیگر از عمر خویش را با این اعمال بگذراند. و چرا چنین نباشد که حسین(ع) برای ترویج و زنده ساختن نماز و قرآن و شعارهای الهی بدین جا آمده است و مناجات و نیایش با پروردگار بهترین و لذت بخش ترین دقایق زندگی اوست و باید هر ملتی که برای خدا قیام می کند، همین اعمال را شعار و ملاک عمل خویش قرار بدهد.و از این جاست که در زیارت نامه امام آمده است:" و أشهد أنک قد أقمت الصلاة و آتیت الزکاة وأمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و أطعت الله و رسوله حتی أتاک الیقین."
منبع : کتاب سخنان حسین بن علی علیهما السلام ، از مدینه تاکربلا ، محمد صادق نجمی ، ص 196.
لینک منبع
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=20745
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در جمعه 94/8/1 |
نظر
امام حسین علیه السلام هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه این وصیت نامه را نوشت و با مهر خویش ممهور ساخت و به برادرش محمد حنفیه تحویل داد:
" بسم الله الرحمن الرحیم...؛ این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد حنفیه. حسین گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوند و این که برای خدا شریکی نیست و محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق( اسلام) را از سوی خدا( برای جهانیان) آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد نمود."
امام در وصیت نامه اش پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از این سفر این چنین بیان نمود:
" من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم؛ بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب(ع) است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد( و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند( و از من پیروی نکند) من با صبر و استقامت( راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنی امیه حکم کند که او بهترین حاکم است. و برادر! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست، بر او توکل می کنم و برگشتم به سوی اوست."
انگیزه های قیام حسین(ع)
امام(ع) در سخنان خود در پاسخ ولید و مروان اولین انگیزه قیام و مبارزه و علت مخالفت خود با یزید بن معاویه را بیان کرد و اکنون به هنگام حرکت از مدینه در وصیت نامه خود به انگیزه دیگریا به علت اصلی قیام خود، یعنی امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با مفاسد وسیع و مسائل ضداسلامی و ضدانسانی حکومت یزیدی و اموی، اشاره می کند و می فرماید:
اگر آنان از من تقاضای بیعت هم نکنند من باز هم آرام و ساکت نخواهم نشست؛ زیرا اختلاف من با دستگاه خلافت تنها بر سر بیعت با یزید نیست که با سکوت آنان در موضوع بیعت، من نیز سکوت اختیار کنم؛ بلکه وجود یزید و خاندان وی موجب پیدایش ستم و گسترش فساد گشته است . و من برای امربه معروف و نهی از منکر و احیای قانون جدم رسول خدا(ص) و زنده کردن راه و رسم پدرم علی(ع) و بسط عدل و داد به پاخیزم و ریشه این نابه سامانی ها، یعنی خاندان بنی امیه را قلع و قمع نمایم و همه جهانیان بدانند که حسین جاه طلب، طالب مقام و ثروت، شرور، مفسد و اخلالگر نبود و این حالت از روز اول تا ساعت آخر و تا لحظه آخر در روح حسین(ع) متجلی و متبلور بود.
منبع : سخنان حسین بن علی علیه لسلام از مدینه تا کربلا ، محمد صادق نجمی ، ص 54.
لینک مطلب
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=20743
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در جمعه 94/8/1 |
نظر
چرا از میان این همه وقایع تلخ تاریخی، این تنها عاشوراست که به عنوان سخت ترین و مصیبت بارترین واقعه مطرح می شود با اینکه به حسب ظاهر در مقایسه با دیگر فجایع تاریخی، هم تعداد کشته های این رخداد کمتر بوده است و هم اینکه کم نبوده اند کسانی که در راه دفاع از ارزش ها و آزادی و حریم وطن خود، خالصانه به کارزار جنگ رفتند و مظلومانه کشته شدند.
در طول تاریخ، فجایع و مصیبت های فراوانی اتفاق افتاده و هم اکنون نیز در حال رخ دادن است. چه بسیارند جنگ های بزرگی که در آن هزاران و بلکه میلیون ها نفر از مرد و زن و پیر و جوان و طفل و کودک، کشته شدند. چه فراوانند ظلمها و جنایات فضاحت باری که لکه ننگ آن برای همیشه بر جبین تاریخ بشریت باقی خواهد ماند. اما در این میان عظیمترین و هولناکترین فاجعه ای که تا قیام قیامت هم بی مانند خواهد ماند، واقعه کربلاست. لذا جای این سوال باقی است که چرا از میان این همه وقایع تلخ تاریخی، این تنها عاشوراست که به عنوان سخت ترین و مصیبت بارترین واقعه مطرح می شود با اینکه به حسب ظاهر در مقایسه با دیگر فجایع تاریخی، هم تعداد کشته های این رخداد کمتر بوده است و هم اینکه کم نبوده اند کسانی که در راه دفاع از ارزش ها و آزادی و حریم وطن خود، خالصانه به کارزار جنگ رفتند و مظلومانه کشته شدند؟!
نقش یک آموزه کلیدی در اسلام
آنچه در کربلا اتفاق افتاد، بسیار فراتر از مصیبت یک شخصی بود که در مقابل دیدگانش، باوفاترین یاران و نزدیکترین اصحاب و فرزندان و جگرگوشه ها و حتی طفل شیرخوارش را به شهادت رساندند. مصیبت، مصیبت امامی است که باید برای هدایت امت از گمراهی جهالت و تحیر ضلالت، دار و ندار خود را به قربانگاه ببرددر پاسخ به این سوال، دلایل متعددی ارائه شده ولی به نظر نگارنده آنچه که باعث شده است نهضت عاشورا، تبدیل به بی نظیرین واقعه تاریخی شود، مسئله و جایگاه "امامت" در این قیام است و همین امر هم سبب تفاوت ماهوی این واقعه با بسیاری از حوادث به ظاهر هولناک تر و فجیع تر شده است.بر اساس آموزه های اسلامی، ملاک ارزش گذاری رفتارهای انسانی تنها حسن فعلی عمل نیست. اینگونه نیست که عمل صالح، عملی باشد که تنها حجم و شکل خیره کننده ای داشته باشد بلکه حسن فاعلی و نیت انجام دهنده آن هم نقش تعیین کننده در فضیلت و برتری یک عمل دارد. به همین دلیل است که به خاطر یک اطعام دادن به ظاهر ساده و محدود، آیه ای از قرآن در تمجید و تحسین اهل بیت علیهم السلام نازل می شود.010 این انفاق گرچه حجم اجتماعی کوچکی داشت ولی در چنان حدّی از اخلاص بود که در ملکوت اعلى انعکاس یافته و عکس العمل تمجید و تحسین به وجود آورد.در میان همه ضربات شمشیری که رزمندگان صدر اسلام در جنگ ها زدند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تنها در مورد یک ضربه شمشیر فرمود که از عبادت همه جنیان و انسیان با ارزش تر است. «ضربة علیّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین» . 020مقدار و شکل این ضربه با ضربات شمشیر دیگران تفاوتی نداشت. اما چرا این ضربه برتری پیدا کرد؟ دلیل ارزش آن، این است که این ضربه برخواسته از وجودی بود که در اعلی مراتب معنویت، خلوص و قداست قرار داشت لذا حتی اثر دنیوی که بر این ضربه مترتب می شود، اثری متمایز و منحصر به فرد است.بنابراین تنها راه شناخت عمق فاجعه و مصیبت اهل بیت علیهم السلام در واقعه عاشورا، شناخت منشا پاک ترین و مقدس ترین نیت ها یعنی وجود مقدس امام است. آنچه در کربلا اتفاق افتاد، بسیار فراتر از مصیبت یک شخصی بود که در مقابل دیدگانش، باوفاترین یاران و نزدیکترین اصحاب و فرزندان و جگرگوشه ها و حتی طفل شیرخوارش را به شهادت رساندند. مصیبت، مصیبت امامی است که باید برای هدایت امت از گمراهی جهالت و تحیر ضلالت، دار و ندار خود را به قربانگاه ببرد.
ادامه مطلب...
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در پنج شنبه 94/7/30 |
نظر
آموزهها و پیامهای قیام عاشورا
شخصیت وعظمت امام حسین (ع) همه جا را فراگرفته است. تمام انسانهایبیدار از فداکاری و گذشت و جوان مردی امام حسین (ع) در راه احیای دین، حق و عدالت وریشه کن کردن باطل و ظلم سخن میگویند، هر کس با زبانی از این امام بزرگ و پیروز درهر عصری به بزرگی یاد میکند.
خاطرة جان گداز و بسیار آموزندة عاشورا بزرگترین فداکاریها را به بشرمیآموزد. قیام امام حسین (ع) منبع الهام بخش، برای به ثمر رساندن حق و عدالت بود.آن چنان همت امام بلند بود که برای اعتلای کلمه حق از همه چیز خود گذشت. چنانچهبرای نجات اسلام از طوفانهای بنی امیّه و طرفداران آنها به جهانیان فرمود: «آگاه باشید(ابن زیاد) مرا، میان کشته شدن و ذلت مخیّر ساخته، ولی ذلّت و خواری از ساحت ما دوراست. نه خدا ذلّت را برای ما میپسندد و نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا، و نه آندامن پاکی که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعتی که من دارم، من هرگز اطاعت مردمپست را بر کشته شدن با شرافت ترجیح نمیدهم.»
عظمت روح و همت مردانه و نظر بلند و فداکاری بی دریغ و جانبازی بزرگ امام رانمیتوان به قلم آورد و بیان کرد، مگر پشهای میتواند خورشید را توصیف کند؟ ولی از آنجا که طبق روایتی پیامبر فرمودند: «اءن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا یبردابداً؛ همانا قتل حسین حرارتی در قلوب مؤمنین ایجاد کرده که هرگز سرد و خاموشنمیشود.»
مردم با بیان تاریخ بشر هرگز نام و یاد امام حسین (ع) را فراموش نخواهند کرد درعصری که باطل پرستان و غولهای مادیّت میخواهند نام امام حسین (ع) را از زبانها ویادها بیندازند سخت در اشتباهاند و به قول مقام معظم رهبری این خواب خرگوشی استهرگز تعبیر نخواهد شد و این آیه تداعی میکند که ( یُریدون لیطفئوا نور اللّ""""ه بأفواههم واللّ""""ه متمّ نوره و لو کره الکافرون ) .
ادامه مطلب...
نویسنده مدیر وب سایت شهدای دستگردقداده در پنج شنبه 94/7/23 |
نظر